‏*‏نازنین‏*‏

 

 

ماه من غصه چرا ؟؟؟

ماه من غصه چرا   ؟؟؟ 

آسمان را بنگر، که هنوز، بعد صدها شب و روز 

مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد 

یا زمینی را که، دلش از سردی شبهای خزان نه شکست و نه

گرفت 

 بلکه از عاطفه لبریز  شد و نفسی از سر امید کشید 

و در آغاز بهار، دشتی از یاس سپید، زیر پاهامان ریخت

تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست 

ماه من غصه چرا؟؟ 

تو مرا داری و من هر شب و روز، آرزویم همه خوشبختی توست 

ماه من، دل به غم دادن و از یاس سخنها گفتن 

کار آنهایی نیست که خدا را دارند 

ماه من، غم و اندوه اگر هم روزی، مثل باران بارید 

یا دل شیشه ای ات از لب پنجره عشق، زمین خورد و شکست 

با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن 

و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست هنوز 

او همانیست که در تارترین لحظه شب، راه نورانی امید نشانم

می داد 

او همانیست که هر لحظه دلش میخواهد همه زندگی ام، غرق

شادی باشد 

ماه من... 

غصه اگر هست بگو تا باشد 

معنی خوشبختی، بودن اندوه است 

اینهمه غصه و غم، اینهمه شادی و شور 

چه بخواهی و چه نه ،میوه یک باغند 

همه را با هم و با عشق بچین، ولی از یاد مبر 

پشت هر کوه بلند سبزه زاری است پر از یاد خدا 

و در آن باز کسی می خواند

که خدا هست 

خدا هست

خدا هست هنوز


ادامه مطلب

یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,

|
 

چیست این ؟؟

مدت هاست كه ايستاده ام اما،

نمي دانم

ديوار  است يا   سنگ فرش   خيابان

اين كه مرا اين چنين سنگين كرده است ؟!...


ادامه مطلب

یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,

|
 

کلاغ

 

بگذار در فاصله ی پوست تو و غربت من

یکبار کلاغ به خانه اش برسد

پیش از آن که قصه به سر شود

ادامه مطلب

یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,

|
 

انسان بود!!!!!


نامی‌ نداشت. نامش‌ تنها انسان‌ بود؛ و تنها دارایی‌اش‌ تنهایی.گفت: تنهایی‌ام‌ را به‌ بهای‌ عشق‌ می‌فروشم. کیست‌ که‌ از من‌ قدری‌ تنهایی‌ بخرد؟ هیچ‌کس‌ پاسخ‌ نداد.گفت: تنهایی‌ام‌ پر از رمز و راز است، رمزهایی‌ از بهشت، رازهایی‌ از خدا.
با من‌ گفت‌و گو کنید تا از حیرت‌ برایتان‌ بگویم.

هیچ‌کس‌ با او گفت‌وگو نکرد.
و او میان‌ این‌ همه‌ تن، تنها فانوس‌ کوچکش‌ را برداشت‌ و به‌ غارش‌ رفت. غاری‌ در حوالی‌ دل. می‌دانست‌ آنجا همیشه‌ کسی‌ هست. کسی‌ که‌ تنهایی‌ می‌خرد و عشق‌ می‌بخشد.
او به‌ غارش‌ رفت‌ و ما فراموشش‌ کردیم‌ و نمی‌دانیم‌ که‌ چه‌ مدت‌ آنجا بود.
سیصد سال‌ و نُه‌ سال‌ بر آن‌ افزون؟ یا نه، کمی‌ بیش‌ و کمی‌ کم. او به‌ غارش‌ رفت‌ و ما نمی‌دانیم‌ که‌ چه‌ کرد و چه‌ گفت‌ و چه‌ شنید؛ و نمی‌دانیم‌ آیا در غار خوابیده‌ بود یا نه؟
اما از غار که‌ بیرون‌ آمد بیدار بود، آن‌قدر بیدار که‌ خواب‌آلودگی‌ ما برملا شد. چشم‌هایش‌ دو خورشید بود، تابناک‌ و روشن؛ که‌ ظلمت‌ ما را می‌درید.
از غار که‌ بیرون‌ آمد هنوز همان‌ بود با تنی‌ نحیف‌ و رنجور. اما نمی‌دانم‌ سنگینی‌اش‌ را از کجا آورده‌ بود، که‌ گمان‌ می‌کردیم‌ زمین‌ تاب‌ وقارش‌ را نمی‌آورد و زیر پاهای‌ رنجورش‌ درهم‌ خواهد شکست.
از غار که‌ بیرون‌ آمد، باشکوه‌ بود. شگفت‌ و دشوار و دوست‌ داشتنی. اما دیگر سخن‌ نگفت. انگار لبانش‌ را دوخته‌ بودند، انگار دریا دریا سکوت‌ نوشیده‌ بود.
و این‌ بار ما بودیم‌ که‌ به‌ دنبالش‌ می‌دویدیم‌ برای‌ جرعه‌ای‌ نور، برای‌ قطره‌ای‌ حیرت. و او بی‌آن‌ که‌ چیزی‌ بگوید، می‌بخشید؛ بی‌آن‌ که‌ چیزی‌ بخواهد.
او نامی‌ نداشت، نامش‌ تنها انسان‌ بود و تنها دارایی‌اش، تنهایی

ادامه مطلب

یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,

|
 

من در برابر تو کیستم ؟!


من در برابر تو کیستم ؟ و آنگاه خود را کلمه ای می یابی که معنایت منم و مرا صدفی که مرواریدم توئی و خود را اندامی که روحت منم و مرا سینه ای که دلم توئی و خود را معبدی که راهبش منم و مرا قلبی که عشقش توئی و خود را شبی که مهتابش منم و مرا قندی که شیرینی اش توئی و خود را طفلی که پدرش منم و مرا شمعی که پروانه اش توئی و خود را انتظاری که موعودش منم و مرا التهابی که آغوشش توئی و خود را هراسی که پناهش منم و مرا تنهائی که انیسش توئی و ناگهان سرت را تکان می دهی و می گویی : نه ، هیچ کدام ! هیچ کدام ، این ها نیست ، چیز دیگری است ، یک حادثه دیگری و خلقت دیگری و داستان دیگری است و خدا آن را تازه آفریده است هرگز ، دو روح ، در دو اندام این چنین با هم آشنا نبوده اند ، این چنین مجذوب هم و خویشاوند نزدیک هم و نزدیک هم نبوده اند … نه ، هیچ کلمه ای میان ما جایی نمی یابد … سکوت این جاذبه مرموزی را که مرا به اینکه نمی دانم او را چه بنامم چنین جذب کرده است بهتر می فهمد و بهتر نشان می دهد!


ادامه مطلب

یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,

|
 

حلالم کن

اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم ..

                   ...و یا...

از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم..

اگر از دست من در خلوت خود گریه ها کردی..

اگر بد بودم و هرگز به روی خود نیاوردی...

اگر نامهربانی کردم تو مهربان بودی...

حـلام کــــــــــــــــــــــن...

حـلام کـــــــــــــــــــــــن.......





ادامه مطلب

یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,

|
 

خدا کند

خبر به دور ترین نقطه ی جهان برسد

نخواست اون به من خسته بی گمان برسد

شکنجه بیشتر از اینه که پیش چشم خودت 

کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد...

خدا کند که............................... .

نه!  نفرین نمیکنم

نکند به اون که عاشق او بودم زیان برسد

خدا کند که این عشق از سرم برود..

خدا کند که آن زمان زود برسد...



ادامه مطلب

یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,

|
 

خـــــدایا

خـــــدایا یادت هست؟
آن روز دستت را گرفتم کشیدم بردم پیش او
با انگشتم به او اشاره کردم گفتم:
"خدا من اینو می خوام ، خودت درستش کن!"
نگاهی به او انداختی و گفتی :
..."این؟! من بهتر از این رو بهت میدم"...
من پایم را به زمین کوبیدم و گفتم:
"نه ! همین! من اینو خیلی دوست دارم! فقط همینو می خوام!"
برگشتی مستقیم توی چشمام زل زدی و گفتی:
"نمیشه!او مال کس دیگه ای شده!"

بعد رویت را برگرداندی
قدم زنان رفتی
خــــــدایا یادت هست؟





ادامه مطلب

یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,

|
 

آسوده بخواب

شبگردي مي‌کنم. اما صداي نفس‌هايت را از پشت

 هيچ پنجره و ديواري نمي‌شنوم. آسوده بخواب نازنينم،

 شهر در امن و امان است ... تنها خانه‌ي من است که در آتش مي‌سوزد...


ادامه مطلب

یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,

|
 

بمون


گفتي مي خوام بهت بگم همين روزا مسافرم

«بايد برم» براي تو فقط يه حرف ساده بود

کاشکي مي ديدي قلب من به زير پات افتاده بود

شايد گناه تو نبود، شايد که تقصير منه

شايد که اين عاقبتِ اين جوري عاشق شدنه

***سفر هميشه قصه رفتن و دلتنگيه

به من نگو جدايي هم قسمتي از زندگيه

هميشه يک نفر ميره آدم و تنها مي ذاره

ميره يه دنيا خاطره پشت سرش جا مي ذاره

هميشه يک دل غريب يه گوشه تنها مي مونه

يکي مسافر و يکي اين وره دنيا مي مونه

***دلم نمياد که بگم به خاطر دلم بمون

اما بدون با رفتنت از تن خستم ميره جون

بمون براي کوچه‌اي که بي تو لبريزه غمه

ابري تر از آسمونش ابراي چشماي منه

***بمون واسه خونه‌اي که محتاج عطر تن توست

بمون واسه پنجره اي که عاشق ديدن توست! 


ادامه مطلب

یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,

|
 

یادگاری


گفت : مي خوام یه يادگاري بنويسم تا هميشه برات بمونه ...

گفتم : كجا؟

گفت : رو قلبت ...

گفتم : مي توني؟

گفت : آره زياد سخت نيست ...

گفتم : بنويس تا براي هميشه بمونه ...

يه خنجر برداشت ...

گفتم : اين چيه؟

گفت : هيسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس .

ساكت شدم  ...

گفتم:بنويس ديگه چرا معطلي ؟

خنجر رو برداشت و با قسوت تيز اون نوشت :

دوستت دارم ديوونه !!!

اون رفته خيلي وقته ... كجا ؟ نمي دونم .

اما هنوز زخم خنجرش يادگاري رو قلبم مونده ...         

   خدايا عشقم بر گرده .


ادامه مطلب

یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,

|
 

من می گویم


گفتم كه دوستت دارم ، گفتی كه باور نداری
گفتم اين كلمه را از حفظ نمی گويم از ته دلم می گويم ، گفتی دلم را نيز باور نداری
سكوت تلخی كردم و از ته دلم آه كشيدم. مدتی سكوت با چشمانی خيس
گونه ام خيس شد و قلبم شكسته
گفتی كه تو قلبم را شكستی ، گفتم كه قلبت شكسته نشد ، احساست در هم شكست
گفتی سكوت كن ميخواهم گريه كنم ، من نيز سكوت كردم و با گريه تو نا آرام شدم و اشك ريختم

گفتی بی خيالی از اشكهايم ،چيزی نگفتم ، و باز سكوت و يك آه تلخ
گفتی كاش كه عاشق نمی شدم ، گفتم عاشقی همه اين دردها را دارد
گفتی خسته شدی از همه كس ، گفتم من با تو می مانم
گفتی خيلی تنهايی ، گفتم كسی كه عاشق است تنهايی را نمی شناسد
و باز گفتی تنهايی ، گفتم كسی كه عاشق است قلب يارش بايد همان تنهايی او باشد
گفتی كه اين حرفايت تكراری است ، گفتم به جز تكرارش راهی نيست

گفتی كه آغوشت را ميخواهم ، گفتم كه منتظر بمان عزيزم
گفتی كه شانه هايت را ميخواهم ، دلم به درد آمد از دوری ات و به غم نشستم
گفتی كه تو از حرفهايم پريشانی ، گفتم حرفی نيست و حرفهايت شكنجه ای بيش نيست
گفتی كه لبخندی بزن ، گفتم كه حس لبخند نيست
گفتم با اينكه اين كلمه تكراری است و با اينكه باور نداری باز ميگويم كه دوستت دارم
چيزی نگفتی و سكوت كردی


گفتم كه دوستت دارم ، دوستت دارم و دوستت دارم و اشك از چشمانم سرازير شد

و باز چيزی نگفتی و به جای سكوت اينبار تو نيز مانند من اشك ريختی

(تقدیم به اونیکه اشک رو توو چشمام جمع کرد)


ادامه مطلب

یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,

|
 

نمی بخشمت اما ...

 .... بخاطر تمام خنده هايي كه از صورتم گرفتي .... بخاطر تمام غمهايي كه بر صورتم نشاندي .... نمي بخشمت .... بخاطر دلي كه برايم شكستي .... .. بخاطر احساسی كه برايم پرپر كردي ..... نمي بخشمت .... بخاطر زخمي كه بر وجودم نشاندي ..... بخاطر نمكي كه بر زخمم گذاردي .... و مي بخشمت بخاطر عشقي كه بر قلبم حك كردي...



ادامه مطلب

یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,

|
 

برام دعا کن عشق من


برام دعا كن عـــــــــشــــــــــق من، همين روزا بميرم ...


آخه دارم از رفتن بدجوري گُر ميگيرم ...


دعا كنم كه اين نفس،تموم شه تا سپيده ...


كسي نفهمه عاشقت، چي تا سحر كشيده ...


اين آخرين باره عزيز،دستامو محكمتر بگير ...


آخه تو كه داري ميري،به من نگو بمون نمير ...


گاهي بيا يه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز ...


من با تو سوختم نازنين،باشه برو با من نسوز ...


اگه يروز برگشتي و گفتن فلاني مرده ...


بدون كه زير خاك سرد حس نگاتو برده ...


گريه نكن براي من قسمت ما همينه ...


دستامو محكمتر بگير لحظه ي آخرينه ...

اين آخرين باره عزيز،دستامو محكمتر بگير ...

آخه تو كه داري ميري،به من نگو بمون نمير ...

گاهي بيا يه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز ...

من با تو سوختم نازنين،باشه برو با من نسوز ...

برام دعا كن عـــــــــشــــــــــق من


ادامه مطلب

یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,

|
 

خواب دیدم منو تو رفتیم جهنم تو رو انداختن تو وان عسل منوتووان ان تو به من خندیدی یک دفعه صدا آمد وقت


ادامه مطلب

شنبه 4 تير 1390برچسب:,

|
 

تو به من خنديدي و نمي دانستي من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم باغبان از پي من تند دويد سيب را دست تو ديد غضب آلود به من كرد نگاه سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك و تو رفتي و هنوز، سالهاست كه در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم و من انديشه كنان غرق در اين پندارم كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته آسمان پر باران چشم هایم بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟ به او بگویید دوستش دارم، هرچند که او همراه من نیست، هرچند که او دیگر یار من نیست، اما همچنان در یاد و رویای من است و من همیشه حضورش را حس می کنم ، صدایش را می شنوم ، نگاهش را می بینم ، عطر نفسهایش را حس می کنم و تنها اوست که تا آخرین لحظه عمرم و تا روز زنده بودنم در قلب من باقیست و تنها بهانه است برای گریــه های شبانه ام … به او بگویید دوستش دارم هرچند که او مرا بیگانه با عشق نامید …
ادامه مطلب

سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,

|
 

باز یه حس شاعرانه ، یه مداد ، کاغذ کاهی برات مي نويسم دوستت دارم آخه مي دوني آدما گاهي اوقات خيلي زود حرفاشونو از ياد مي برن ولي يه نوشته , به اين سادگيا پاک شدني نيست مي نويسم .. ...من ... مي نويسم دوستت دارم مینویسم از احساسات نابی که تو به من هدیه دادی,حسی که هیچ وقت برام آشنا نبود,حسی که برام بیشتر مث یه آرزو بود یه حس فراموش نشدنی,یه حس باور نکردنی,واین حس,حس دوست داشتنه,آره دوست داشتن "بهت نیاز دارم چون دوست دارم" نه اینکه دوسِت دارم چون بهت نیاز دارم من و خاطرات مرده ، تو شبای بی پناهی باز یه بغض تلخ و غمگین ، نیلوفر ، تو آبروم باش نیلوفر ، سنگ صبورم ، تو فقط ، تو روبه روم باش گر گرفته خاطراتم ، بی تو توی این سیاهی بغضا باز گوشه نشینن ، مث اشک تو چشم ماهی نیلوفر، همسفر من ، بغض من ، تنهایی من ، بی تو خوابم نمی گیره ، نیلوفر ، لالایی من اوج خواستنامه با تو ، اوج بودنامه با تو خط به خطت مشق عشقه ، اوج داشتنامه با تو نیلوفر، سنگ صبورم ، ریشه ی تنها غرورم قول دادی تنهام نذاری ، خیلی دورم ، خیلی دورم باز یه حس شاعرانه ، یه مداد ، کاغذ کاهی من و تو یه قطره اشک و یه عالم غم و سیاهی
ادامه مطلب

سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,

|
 

عشق با دوری و نزدیكی در نوسان است. اگر دوری بطول انجامد ضعیف می‌شود، اگر تماس دوام یابد به ابتذال می‌كشد و تنها با ... عشق یك جوشش كور است و پیوندی از سر نابینایی اما دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال عشق بیشتر از غریزه آب می‌خورد و هر چه از غریزه سر زند بی ارزش است دوست داشتن از روح طلوع می‌كند و تا هر جا كه یك روح ارتفاع دارد ، دوست داشتن نیز هنگام با او اوج می‌گیرد عشق در غالب دل‌ها، در شكل‌ها و رنگ‌های تقریبا مشابهی متجلی می‌شود و دارای صفات و حالات و مظاهر مشتركی است اما دوست داشتن در هر روحی جلوه ای خاص خویش دارد و از روح رنگ می‌گیرد و چون روح‌ها بر خلاف غریزه‌ها هر كدام رنگی و ارتفاعی و بعدی و طعم و عطری ویژه خویش را دارد می‌توان گفت: كه به شماره هر روحی ، دوست داشتنی هست عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصل‌ها و عبور سال‌ها بر آن اثر می‌گذارد اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می‌كند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست عشق، در هر رنگی و سطحی، با زیبایی محسوس، در نهان یا آشكار رابطه دارد. چنانچه شوپنهاور می‌گوید: شما بیست سال سن بر سن معشوقتان بیفزائید، آنگاه تاثیر مستقیم آنرا بر روی احساستان مطالعه كنید اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج وجذب زیبایی‌های روح كه زیبایی‌های محسوس را بگونه‌ای دیگر می‌بیند عشق طوفانی و متلاطم و بوقلمون صفت است اما دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار و سرشار از نجابت عشق با دوری و نزدیكی در نوسان است. اگر دوری بطول انجامد ضعیف می‌شود، اگر تماس دوام یابد به ابتذال می‌كشد و تنها با بیم و امید و اضطراب و دیدار و پرهیز زنده و نیرومند می‌ماند اما دوست داشتن با این حالات نا آشنا است، دنیایش دنیای دیگری است عشق جوششی یكجانبه است. به معشوق نمی‌اندیشد كه كیست یك خود جوششی ذاتی است و از ین رو همیشه اشتباه می‌كند و در انتخاب بسختی می‌لغزد و یا همواره یكجانبه می‌ماند و گاه، میان دو بیگانه نا‌همانند، عشقی جرقه می‌زند و چون در تاریكی است و یكدیگر را نمی‌بینند، پس از انفجار این صاعقه است كه در پرتو رو شنایی آن، چهره یكدیگر را می‌توانند دید و در اینجا است كه گاه، پس جرقه زدن عشق، عاشق و معشوق كه در چهره هم می‌نگرند، احساس می‌كنند كه هم را نمی‌شناسند و بیگانگی و نا آشنایی پس از عشق درد كوچكی نیست اما دوست داشتن در روشنایی ریشه می‌بندد و در زیر نور سبز می‌شود و رشد می‌كند و ازین رو است كه همواره پس از آشنایی پدید می‌آید و در حقیقت در آغاز دو روح خطوط آشنایی را در سیما و نگاه یكدیگر می‌خوانند و پس از آشنا شدن است كه خودمانی می‌شوند دو روح، نه دو نفر، كه ممكن است دو نفر با هم در عین رو در بایستی‌ها احساس خودمانی بودن كنند و این حالت بقدری ظریف و فرار است كه بسادگی از زیر دست احساس و فهم می‌گریزد و سپس طعم خویشاوندی و بوی خویشاوندی و گرمای خویشاوندی از سخن و رفتار و آهنگ كلام یكدیگر احساس می‌شود و از این منزل است كه ناگهان، خودبخود، دو همسفر به چشم می‌بینند كه به پهن‌دشت بی كرانه مهربانی رسیده‌اند و آسمان صاف و بی لك دوست داشتن بر بالای سرشان خیمه گسترده است و افق‌های روشن و پاك و صمیمی ایمان در برابرشان باز می‌شود و نسیمی نرم و لطیف همچون روح یك معبد متروك كه در محراب پنهانی آن، خیال راهبی بزرگ نقش بر زمین شده و زمزمه درد آلود نیایش مناره تنها و غریب آنرا بلرزه می‌آورد دوست داشتن هر لحظه پیام الهام‌های تازه آسمانهای دیگر و سرزمین‌های دیگر و عطر گلهای مرموز و جانبخش بوستان‌های دیگر را بهمراه دارد و خود را، به مهر و عشوه ای بازیگر و شیرین و شوخ هر لحظه، بر سر و روی این دو میزند عشق، جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی فهمیدن و اندیشیدن نیست اما دوست داشتن، در اوج معراجش، از سر حد عقل فراتر می‌رود و فهمیدن و اندیشیدن را نیز از زمین می‌كند و با خود به قله بلند اشراق می‌برد
ادامه مطلب

سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,

|
 

نفس نفس نبودتو کم میارم چه سخته بی هوات نفس کشیدن جاده های زندگیمو مه گرفته تو بیا,توبیا تا که من نفس بگیرم تموم زندگیم تیره و تاره نمیدونی دلم چه حالی داره پر از آشوب و حرف بی قراری ته این قصه پایانی نداره تقدیم به نیلوفر دلتنگیام من اگر روح پريشان دارم من اگر غصه هزاران دارم گله از بازي دوران دارم دل گريان،لب خندان دارم به تو و عشق تو ايمان دارم در غمستان نفسگير، اگر نفسم ميگيرد آرزو در دل من متولد نشده، مي ميرد يا اگر دست زمان درازاي هر نفس جان مرا ميگيرد دل گريان، لب خندان دارم به تو و عشق تو ايمان دارم من اگر پشت خودم پنهانم من اگر خسته ترين انسانم به وفاي همه بي ايمانم دل گريان، لب خندان دارم به تو و عشق تو ايمان دارم
ادامه مطلب

سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,

|
 

کلمات محبت آمیز کوتاه و آسان است ، ولی بازتاب آن ها واقعا بی انتهاست . : شیشه پنجره بارن را شست ازدل من اماء چه کسی نقش تو را خواهد شست شبی ازپشت یک تنهایی غمناک وبارانی تورابالحجه گلهای نیلوفرصدا کردم تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم پس از یک جست وجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس تورا از بین گلهایی که درتنهاییم روییدندباحسرت جدا کردم وتو درپاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی........ نمیدانم چرا؟؟؟ وبعداز رفتنت باران چه معصومانه میبارید در آتش نگاه تو تبخیر می شوم بارانیم ز شوق تو، تکثیر می شوم حرفی، گلایه ای، غزلی، لب فرو مبند در دامن کلام تو تعبیر می شوم گفتی اجاق حوصله ام سرد می شود وقتی من به پای تو زنجیر می شوم آخر تمام بودن من با تو بودن است بی تو از وجود خودم سیر می شوم از ابرهای خسته، باران امید نیست در بارش نگاه تو تطهیر می شوم شاید هنوز قافله ای در پی من است تا در کجای عشق زمین گیر می شوم گفتم غزل به شام تو گویم عجیب نیست گر با خطوط شعر خودم پیر می شوم
ادامه مطلب

سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,

|
 

چه غم دارم که این زهرتپ الودتنم رادرجدایی می گدازدازان شادم که درهنگامه ی دردغمی شیرین می نوازد


ادامه مطلب

دو شنبه 30 خرداد 1390برچسب:,

|
 

چه غم دارم که این زهرتپ الودتنم رادرجدایی می گدازدازان شادم که درهنگامه ی دردغمی شیرین می نوازد


ادامه مطلب

دو شنبه 30 خرداد 1390برچسب:,

|
 

اگرمرگم به ناکامی نگیردمرامهرتودردل جاودانی است واگرعمربه ناکامی سرایدترادارم که مرگم زندگانیست


ادامه مطلب

دو شنبه 30 خرداد 1390برچسب:,

|
 

شب شده است بازمن گرفتارسکوت خانه خویش وگرفتارهمان حرفهای که همیشه درتنهایی باخودم میزنم حرفهای که؟


ادامه مطلب

دو شنبه 30 خرداد 1390برچسب:,

|
 

رفیق بی وفارراکم ترازدشمن نمیبینیم سرم قربان ان دشمن که بویی ازوفادارد


ادامه مطلب

دو شنبه 30 خرداد 1390برچسب:,

|
 

بامن بیاومن بخوان وباچشمای قشنگت به من خیره شوونگاه زیبایت راازمن نگیر


ادامه مطلب

یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:,

|
 

عجب دنیاییه! قلب منه مال منه ، تو سینه ی منه ، اما واسه تو می تپه!


ادامه مطلب

یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:,

|
 

خدایاقلبم راه بشکاف وبه ان بی معرفت نشان بده که عشقس درقلبم هست


ادامه مطلب

یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:,

|
 

به دل می گم شب تا سحر یادش نکن دلم می گه دیوو نه شم تو هم فرامو شش نکن


ادامه مطلب

یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:,

|
 

زندگي كلبه ايست چوبي با ديوارعشق،هيچ طوفاني آنراخراب نميكند مگربيوفايي


ادامه مطلب

یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:,

|
 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 37 صفحه بعد

lovgad

تقدیم به دوست عزیزم یونس ملاحی من نازنین دانشجوای رشته ای کامپیوتردوست داشتم نظرات شخصی خودراوان انچه دردلم هست دروب لاگم به نمایش بگذارم امیدوارم دوستان گلم بانظرات خودبه جمع مابپیوندیددوستتان دارم بهتون خوش بگذره

 
 

لینک دوستان

غریبانه

کیت اگزوز ریموت دار برقی

ارسال هوایی بار از چین

خرید از علی اکسپرس

الوقلیون

 

مطالب قبلی

S

سلامم

Gg

Gj

Hh

عشق

ایاکسی تواین دنیاهست بامن دوست بشه من واقعابه یه دوست صادق نیازدارم باهاش درددل کنم

uagwg

jgtmg

mtx

jmtp

amirkhalil69@yahoo.com

agpwmp

tpmdtq

روزي...

عـــــــــــــــــــشق

Eylandoo

زندگی و عشق

عــــــــــــــــــــشق

دوست دارم كه .......

اين عشق

دلم

باي باي

خانه ی عــــــــــــــــــــــــشق

eylan

eylan

رسم زمونه ؛توچشم میزاری م

رسم زمونه ؛توچشم میزاری م

رسم زمونه ؛توچشم میزاری م

رسم زمونه ؛توچشم میزاری م

رسم زمونه ؛توچشم میزاری م

mamff

agjtptw

دریا دادور

موزیک ویدئو دریا دادور با نام یاد من کن

چند تا عکس عاشقانه گرافیکی...

تصاوير عاشقانه جديد...

تصاویر عاشقانه از زوج های عاشق...(1)

عکس عاشقانه از زوج های عاشق...(2)

عکس عاشقانه از زوج های عاشق...(3)

عکسهای عاشقانه از عروس و دامادها

پوسترهای عاشقانه زیبا...

عکسهای عاشقانه از عروس و دامادها

منزل ماقلب کسانی است که دوستمان

منزل ماقلب کسانی است که دوستمان

منزل ماقلب کسانی است که دوستمان

منزل ماقلب کسانی است که دوستمان

منزل ماقلب کسانی است که دوستمان

خواب دیدم منو تو رفتیم جهنم تو رو انداختن تو وان عسل منوتووان ان تو به من خندیدی یک دفعه صدا آمد وقت

خواب دیدم منو تو رفتیم جهنم تو رو انداختن تو وان عسل منوتووان ان تو به من خندیدی یک دفعه صدا آمد وقت

 

نویسندگان

lovgad

 

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تک ستاره و آدرس bahr68.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لینک دوستان

عزیز جان

کد اهنگ برای وبلاگ و وبسایت

پاتوق وان یو

دانلودستان

ناله شبگیر‏=غرغر

انجمن افتابگردون -انجمن خیلی توپ و باحال

در امد در اینترنت

کیت اگزوز

زنون قوی

چراغ لیزری دوچرخه

 

امکانات

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 48
بازدید دیروز : 67
بازدید هفته : 124
بازدید ماه : 115
بازدید کل : 30741
تعداد مطالب : 1100
تعداد نظرات : 151
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


- شرwع کد اس ام اس تصادفی -->
src="http://Loxblog.Com/template/top_lefb.gif" width="16" height="16">
mplate/cen_lefb.gif" rowspan="2">

آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 48
بازدید دیروز : 67
بازدید هفته : 124
بازدید ماه : 115
بازدید کل : 30741
تعداد مطالب : 1100
تعداد نظرات : 151
تعداد آنلاین : 1

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 48
بازدید دیروز : 67
بازدید هفته : 124
باز����ید ماه : 115
بازدید کل : 30741
تعداد مطالب : 1100
تعداد نظرات : 151
تعداد آنلاین : 1